مواظب وسایلتون باشین!
من بودم و جمشید و یک پادگان چشم قربان!
از سلمانی که برگشتیم سرباز شدیم
در تخت های دوطبقه،
خوابهای مشترک دیدیم
یک روز که من نبودم
تخت جمشید را غارت کرده بودند!

 

« اکبر اکسیر »


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

دو شنبه 12 مرداد 1394برچسب:سربازی,سلمانی,تخت جمشید,غارت,پادگان,اکبر اکسیر,خوابگاه,, | 20:4 | Morteza |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد